98-9394223559+

 

تجربه انفجار در اثر خشم

تجربه انفجار در اثر خشم

سر سفره ناهار نشسته بودیم و دخترم نوشابه خواست؛ همسرم مخالف بود و در عین حال حق انتخاب رو به دخترم داده بود و من هم دخترم رو تشویق کردم به انتخاب نوشابه یا سلامتی و رضایت مادرش و کم کم دخترم عصبانی شد. با عصبانیت در نوشابه رو باز کرد و  توی لیوان ریخت و تمام تلاشش رو برای جلب رضایت مادرش می‌کرد و چون ناموفق شد عصبانیتش به اوج رسید و از خوردن غذا امتناع کرد. متاسفانه من هم برای تغییر جو و به تعبیر خودم شوخی، لیوان نوشابه رو برداشتم به شوخی دخترم رو تهدید کردم که اگر نخوری من می‌خورمش و وقتی دخترم راضی نشد در یک لحظه خون به مغزم نرسید و تصمیم اشتباه رو گرفتم و نوشابه رو تا ته سرکشیدم.

راستش یک بار در گذشته همین بلا رو سر دخترخالم آورده بودم و این تجربه دومم بود. دخترم از عصبانیت منفجر شد جیغ کشید و چندتا مشت نثارم کرد و چون دست خودش درد گرفت گازم گرفت و از اتاق بیرون رفت.  اولش من شوکه شدم و بعدش بهم برخورد و داشتم عصبانی می‌شدم که تصمیم گرفتم صحنه رو ترک کنم.

رفتم و ده دقیقه طول کشید تا شرایط رو درک کردم که چقدر دخترم که پاره جیگرمه عصبانیه و پشیمانی و غمش رو تونستم درک کنم. برگشتم پیشش. اول که رفتم بهش گفتم بیا توی بغلم؛ پرسیدم حالت خوبه؟  سرت درد نمی‌کنه؟ و بعدش گفتم: غمگینی؟ اگر نگران ناراحتی من هستی، من درکت می‌کنم و از رفتارت ناراحت نیستم. همه ما آدم‌ها یه وقتهایی عصبانی می‌شیم و از کوره در می‌ریم. تازه از رفتار خودم هم پشیمونم و دوست دارم از تو عذرخواهی کنم. نیتم این بود که با این شوخی حال تو رو عوض کنم و متاسفانه نقشه‌ام نگرفت.

او هم ازم عذرخواهی کرد و بهم گفت که عصبانیتش از شوخی من نبوده و شوخی من باعث شد که از کوره دربره و فرداش به کارهامون خندیدیم و از رفتارهامون در شرایط خشم و تصمیمات عجولانه‌مون به صورت جوک تعریف کردیم و خندیدیم.

از کسانی که در این راه یاریم کردن و موجب غنی شدن زندگیم شدن قدردانی می‌کنم.

تجربه‌هایی که در وب‌سایت «زبان‌زندگی» ارتباطی‌بدون‌خشونت - باشتراک گذاشته می‌شود؛ تجربه‌ی عملی کاربرد زبان‌زندگی با درک نگارنده‌است و نه یک‌مثال آموزشی

Date

18 خرداد 1400

Categories

تجربه شخصی