به او نگاه میکنم
کسی چیزی نمی گوید
فقظ نگاه میکنیم
میدانم، من میدانم در درونش آه میکشد، آهی عمیق
او هم میداند که از این موضوع خبر دارم، میدانم که میداند
کسی چیزی نمی گوید
او در درونش آه میکشد و من از آه او در درونم گریه میکنم هردو از درون هم خبر داریم ولی کسی چیزی نمیگوید
او آه میکشد و نگاه میکند او پدرم است
من نگاه میکنم و گریه میکنم من پسرش هستم.
ارسالی سلمان ۱۲ساله
بعد از تجربهی همدلانه در سکوت با پدر
تجربههایی که در وبسایت «زبانزندگی» ارتباطیبدونخشونت - باشتراک گذاشته میشود؛ تجربهی عملی کاربرد زبانزندگی با درک نگارندهاست و نه یکمثال آموزشی.